دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

شبهات حدیث غدیر و پاسخ علمای شیعه 

هیچ یک از احادیث نبوی در صحت و تواتر به پای حدیث غدیر نمی رسد. سخنان رسول خدا (ص) و بیعت مسلمانان با حضرت علی (ع) در بزرگ‌ترین اجتماع اسلامی که تا آن روز نظیر نداشت و در محضر بزرگان صحابه برگزار گردید.
کد خبر : 41642

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از حوزه؛ رسول الله (ص) در اواخر سال دهم هجری که دوران غزوات سپری شده و اکثر قبایل عرب به اسلام گرایش پیدا کرده بودند، عازم حج گردید. این تنها حج آن حضرت بعد از هجرت به مدینه بود ـ فریضه حج در سال نهم هجری واجب گردید ـ از این رو آن را حجة الاسلام و حجة الوداع نامیدند. به علاوه چون به حکم وحی الهی، ولایت علی (ع) را ابلاغ و در نتیجه دین را کامل و نعمت را تمام فرمود، آن را حجة الوداع و حجة الکمال و حجة التمام گفتند.


در این سفر زوجات و اهل بیت پیغمبر (ص) و وجوه مهاجرین و انصار و تعداد بسیاری از اهالی مدینه و حومه آن همراه بودند. رسول خدا (ص) در مدینه به جامه احرام درآمد و روز پنجشنبه پنج روز مانده از ذی قعده بعد از نماز ظهر از شهر بیرون آمد و به ذوالحلیفه بیرون مدینه منتقل گردید. چون امر شده بود که هر کس بتواند باید در این سفر همراه باشد با آن که بیماری حصبه (یا آبله) در منطقه مدینه شیوع داشت و عده ای بیمار بودند، 90 هزار ـ یا 114 یا 124 هزار ـ نفر به همراه رسول خدا (ص) عزیمت کردند. تعدادی هم بین مدینه و مکه اضافه شدند؛ مانند عشایر سر راه و آنان که همراه امیرالمؤمنین (ع) و ابوموسی اشعری از یمن باز می گشتند.


سفر به مکه ده روز و به قولی هشت روز طول کشید و رسول خدا (ص) بعد از عبور از منازل یلملم، سیاله، عرق الظبیه، روحاء، منصرف، متعشی، اثابه، عرج، سقیاء، ابواء، جحفه، قدید، غمیم، مر الظهران و سرف، روز یکشنبه چهارم یا سه شنبه ششم ذیحجه وارد مکه گردید و مناسک حج را به جای آورد. (1)


خطبه غدیر


در راه بازگشت به مدینه (روز 18 ذیحجه سال دهم هجرت) وقتی رسول خدا (ص) به منزل غدیر خم رسید، فرشته وحی بر آن حضرت نازل گشت و این آیۀ را در شأن امیرالمؤمنین علی (ع) ابلاغ نمود: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ...» اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده ‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه مى ‏دارد... . (2)


برای اجرای امر الهی رسول خدا دستور داد، حاجیانی که از پیش رفته بودند و آنان که هنوز حرکت نکرده بودند، توقف کنند. سپس فرمود: در محل غدیر خم، محوطه ای را که پنج درخت سمره (خارین) در اطراف آن بود از خس و خاشاک ستردند و روی درخت ها سایبان گستردند.


روز پنجشنبه هجدهم ذی الحجة پیامبر اکرم (ص)، نماز ظهر را پیشاپیش مسلمانان در آن محل خواندند. آفتاب به قدری سوزنده بود که مردم قسمتی از ردای خود را زیر پا می افکندند و قسمتی را روی سر می کشیدند. بعد از نماز بر منبری از جهاز شتران که در وسط جمعیت آماده شده بود، بالا رفت و خطبه مبسوطی در شرح وظائف مسلمانان و مناقب اهل بیت ایراد نمود. در پایان خطبه، رسول خدا (ص) دو بازوی علی را گرفته برافراشت به طوری که زیر بغل هر دو پیدا شد. آن گاه فرمود: ایها الناس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم؟ ای مردم چه کسی از جان مردمان به ایشان از خودشان (نزدیکتر) و سزاوارتر است؟ همه گفتند: خدا و رسول او بهتر می دانند. پیغمبر فرمود: ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلی مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرات) ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار. الا فیبلع الشاهد الغایب» خدا مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان به ایشان سزاوارترم. هر که را من مولی و سرورم پس علی نیز مولی و سرور او است. (این سخن را سه بار و به قول امام احمد بن حنبل چهار بار مکرر فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد. و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او می گردد به هوش باشید باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند. (3)


به محض این که خطبه و ابلاغ رسول الله (ص) به پایان رسید؛ هنوز مردم متفرق نشده بودند که این آیه نازل گشت: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» امروز دین شما را برای شما به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و از این که اسلام دین شما است خشنود گشتم. (4)


پیغمبر (ص) پس از دریافت این وحی فرمود: «الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضی الرب برسالتی و الولایة لعلی بعدی» از همه بزرگ تر است آن خدایی که دین را کامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولایت علی بعد از من خشنود است. سپس سراپرده ویژه ای برافراشتند و به امر رسول الله (ص) مردان و زنان، از جمله زنان پیغمبر (ص) در محضر ایشان با حضرت علی (ع) بیعت کردند. بعد از این مراسم به دست خود عمامه ای بر سر علی نهاده و دنباله آن را پشت سرش مرتب کردند. این تکریم را که در موارد استثنائی و هنگام انتصاب به امارت انجام می شد «تتویج» یا تاجگذاری می گفتند.


بعد از این مراسم، بزرگان صحابه به تهنیت حضرت علی (ع) پیش آمدند. مقدم بر همه ابوبکر و عمر بودند که گفتند: «هنیئا لک (به قولی بخّ بخّ لک) یا ابن ابی طالب، اصبحتَ مولی کل مؤمن و مومنة» گوارا باد تو را ای پسر ابوطالب. به به از این نعمت صبح می کنی و شام می کنی در حالی که مولای همه مردان و زنان با ایمان شده ای.


ابن عباس گفت: به خدا سوگند! اکنون پیمان تو بر گردن همه واجب گردید.


حسان بن ثابت شاعر خاص رسول خدا (ص) نیز قصیده ای در تهنیت مراسم غدیر از جایگاهی رفیع با صدای بلند انشاء نمود که مورد تحسین و استقبال آن حضرت واقع شد. شش بیت ذیل از آن قصیده است:


ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و اسمع بالنبی منادیا


فقال: «فمن مولاکم و نبیکم» فقالوا: و لم یبدوا هناک تعامیا


«الهک مولانا و انت نبینا و لم تلق منا فی الولایة عاصیا


فقال له: «قم یا علی فاننی رضیتک من بعدی اماما و هادیا


فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له اتباع صدق موالیا»


هناک دعا: اللهم وال ولیه و کن للذی عادی علیا معادیا


پیامبر مسلمانان روز غدیر با صدای بلند ایشان را مخاطب ساخت ندای پیغمبر را باید با گوش جان شنید


پس گفت: مولی و پیامبر شما کیست؟ آنان گفتند و ابهامی در سخن ظاهر ننمودند:


خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی و هیچ یک از ما را در ولایت خود نافرمان نخواهی دید


پس بدو گفت: برخیز ای علی که من بعد از خود ترا به راهنمایی و امامت پسندیدم (برگزیدم)


هر که را من مولی و سرورم این علی نیز ولی او است باید که همه پیرو راستین و دوستدار و طرفدار او باشید


در آن جا دعا کرد و گفت: خدایا طرفدار یاران علی باش و هر کس با علی دشمنی کند تو دشمن او باش (5)


برخی از دلایل اهمیت حدیث غدیر


1). هیچ یک از احادیث نبوی در صحت و تواتر به پایۀ حدیث غدیر نمی رسد. سخنان رسول خدا (ص) و بیعت مسلمانان با حضرت علی (ع) در بزرگ ترین اجتماع اسلامی که تا آن روز نظیر نداشت و در محضر بزرگان صحابه برگزار گردید.


2). امیرالمؤمنین (ع) در دوران خلافت، واقعه غدیر را مکرراً در احتجاج با مخالفان و یاغیان در محضر مسلمانان یادآوری کرد و هر بار جمعی از صحابه که در غدیر حضور داشتند، برخاسته و شهادت دادند. (6)


3). حدیث غدیر بزرگ ترین حجت و مستند شیعه امامیه بر ولایت مطلقه علی (ع) است. به استناد همین حدیث است که خلافت را موهبتی الهی می دانند نه مقامی که مردم انتخاب کنند.


4). به شهادت دو آیه سوره مائده که گذشت تشکیل کنگره اسلامی غدیر، بزرگ ترین، مهم ترین و حساس ترین قسمت از وظائف رسالت پیامبر (ص) بود. به دستور آن حضرت همه مسلمانان که توانایی سفر داشتند در حجة الوداع همراه شده بودند و معلوم بود برنامه مهمی در پیش است که باید در آن کنگره عظیم اجرا شود. زمان و مکان آن نیز بهترین و مناسب ترین بود چون بعد از حج همه از جحفه می گذشتند و با اشاراتی که پیغمبر (ص) فرموده بود برای بیشتر آنان، آخرین فرصتی بود که سعادت دیدار رسول خدا (ص) دست می داد. نزول وحی در آن محل و وصیت پیامبر (ص) در آخر خطبه که باید این پیام را حاضران به غایبان و نسل ها به یکدیگر ابلاغ نمایند، همه شاهد اهمیت فوق العاده حدیث غدیر است.


5). اسناد حدیث غدیر نیز بر سایر احادیث نبوی برتری و امتیاز دارد. بیش از صد و ده تن از اصحاب پیغمبر و هشتاد و چهار تن از تابعین و سیصد و شصت تن از ثقات محدثین آن را روایت کرده اند. (7)


راویان مشهور غدیر از صحابه:


امیرالمؤمنین علی (ع)، فاطمه زهرا (س)، حسن بن علی (ع)، حسین بن علی (ع)، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عباس، عایشه و ام سلمه همسران پیغمبر، اسماء بنت عمیس، ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف (عشرة مبشرة) ابوهریره، اسامة بن زید، ابی بن کعب، جابر بن عبدالله، ابوذر غفاری، سلمان فارسی، خالد بن الولید، عمار بن یاسر و عمر بن العاص... بودند.


نام تمامی این افراد و نام تابعین و راویانی که حدیث غدیر را روایت کرده اند با ترجمه احوال و روایات آن ها در دو مجلد کتاب عبقات الانوار، تألیف میر حامد حسین لکنهویی نیشابوری در 1008 صفحه همراه با صد و پنجاه تن از محدثین و علمای مشهور که این حدیث را روایت کرده اند، نوشته شده است.


منهج اول و منهج دوم این اثرِ بی نظیر و مجلدات دوازده گانه منهج دوم که در شرح حدیث غدیر و یازده حدیث متواتر دیگر شیعه تألیف شده، اثر بی نظیری است که اهمیت حدیث غدیر را نشان می دهد. (8)


تألیف کتب دربارۀ غدیر از علمای اهل سنت


علاوه بر علمای شیعی که از زمان شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی گرفته تا زمان حاضر، کتب بسیار در اثبات صحت و تواتر سند و وضوح دلالت آن بر ولایت و خلافت علی تألیف کرده اند، بسیاری از علمای اهل سنت نیز کتب و رسالات ویژه ای به مسأله ولایت و حدیث غدیر اختصاص داده که مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر از بیست و شش تن ایشان نام برده است. (9)


مشهورترین این افراد عبارتند از: ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری (م 310 ق) مفسر و مورخ مشهور که کتاب الولایه فی طریق حدیث الغدیر را در دو مجلّد تألیف و طُرق و الفاظ این حدیث را جمع آورده است. (10)


ابن عقده احمد بن سعید همدانی (م 333 ق) کتاب الولایة فی طریق حدیث الغدیر را تألیف و حدیث غدیر را از صد و پنج طریق روایت کرده است. ابن اثیر در الاصابة فی تمییز الصحابه و ابن حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب از آن بسیار نقل کرده اند. در تهذیب التهذیب (7/337) آمده است که ابن عقده حدیث غدیر را از هفتاد صحابی روایت کرده و آن را صحیح می داند.


ابوبکر جغانی (م 355 ق) کتاب مَن رَوی حدیث غدیر خم را تألیف کرده است. (11) وی حدیث غدیر را از 125 طریق روایت کرده است.


ابوطالب عبیدالله بن احمد انباری واسطی (م 356 ق) کتاب طریق حدیث الغدیر را تألیف کرده است. (12)


ابوالفضل محمد بن عبدالله شیبانی (م 372 ق) کتاب من روی حدیث غدیر خم را تألیف کرده است. (13)


حافظ گنجی در کتاب کفایة الطالب آورده است که علی بن عمر دارقطنی بغدادی (م 385 ق) حدیث غدیر را در جزوه ای جمع آورده است.


به روایت شیخ سلیمان حنفی در کتاب ینابیع المودة، امام الحرمین ابوالمعالی جوینی استاد غزالی می گوید: در بغداد بیست و هشتمین جلد کتابی را در دست صحافی دیدم که روایات حدیث غدیر را در لفظ «من کنت مولاه فعلی مولاه» جمع آورده و در انتهای آن نوشته شده بود: بقیه در جزء بیست و نهم خواهد آمد.


علوی الهدار الحداد در کتاب القول الفصل (14) آورده است که حافظ ابوالعلاء عطار همدانی گفت: حدیث غدیر را به دویست و پنجاه طریق روایت می کنم.


شبهات حدیث غدیر و پاسخ علمای شیعه


غالب علمای اهل سنت مانند شیعیان در صحت حدیث غدیر تردید نمی کنند. علامه امینی نام چهل تن از آن ها را در الغدیر (15) با اقوال و ترجمه احوال آن ها ثبت کرده است. ولی به دلایلی که در کتب خود آورده و بیشتر آنها تقلیدی است این حدیث را برای اثبات ولایت مطلقه و خلافت بلافصل کافی نمی دانند.


برای روشن شدن موارد اختلاف توضیحات ذیل نوشته می شود:


1). از قرن پنجم هجری که تعصبات وصف آرائی های مذهبی شدت یافت بعضی مانند ابن حزم اندلسی (م 438 ق) و بعد از او ابن تیمیه حرّانی به دلیل آن که حدیث غدیر در صحیح بخاری و صحیح مسلم مذکور نیست و از طُرق اهل سنت روایت نشده و جز در مسند ابن حنبل در سایر صحاح نیامده است آن را ضعیف شمردند.


ملا سعد تفتازانی و قاضی عضدالدین ایجی، ملا علی قوشچی، میر سید شریف جرجانی و امثال این ها نیز همین سخنان را تکرار و برای نظر خود شاهد آوردند که ابوداود و ابوحاتم سجستانی نیز صحت این حدیث را مورد طعن قرار داده اند.


پاسخ علمای شیعه


علمای شیعیان در پاسخ این دسته می گویند:


اولاً) صحّت احادیث، منحصر به درج آن ها در دو کتاب بخاری و مسلم نیست؛ به همین سبب حاکم نیشابوری (م 405 ق) کتاب المستدرک علی الصحیحین را نوشت تا احادیث صحیح از قلم افتاده را در آن جمع کند و حدیث غدیر از آن جمله است؛


ثانیاً) حدیث غدیر در صحیح تِرمذی، سنن ابن ماجه، سنن دارقطنی و مسند ابن حنبل که هر چهار کتاب از اصول و مبانی اهل سنت به شمار می رود، مسطور است. (16)


ثالثا) در طُرق حدیث غدیر، سی تن از مشایخ بخاری و مسلم (17) مذکورند که اگر در اعتبار آن ها شکی باشد، اعتبار احادیث بخاری و مسلم نیز زیر سؤال می رود.


رابعاً) حدیث غدیر را صد و ده تن از صحابه و هشتاد و چهار تن از تابعین و سیصد و ده محدّث روایت کرده اند. چگونه می توان چنین حدیث متواتری را ضعیف دانست؟!؛ خامساً) حدیث «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» که در حدیث غدیر آمده در سایر احادیث صحیح نیز آمده است. مانند حدیث بریدة بن الحصیب و حدیث اعمش و حدیث ابن عباس. (18)


2). در دلالت حدیث غدیر بر ولایت و امارت حضرت علی (ع) بر همه مؤمنان و امامت و خلافت آن حضرت، همۀ علمای شیعی اتفاق نظر و اجماع دارند. شواهد بسیاری از کلام فحول شعراء و لغویین عرب که قولشان در عربیت حجت است، ثابت می کند که مولی به معنی «اولی به نفس» و ولیّ واجب الاطاعة است و چنانکه گذشت ابوبکر و عمر حضرت علی (ع) را «مولی کل مؤمن و مؤمنه» خواندند که معلوم است به معنی ولیّ واجب الاطاعة است.


3). در فرهنگ های عربی مولی به بیست و هفت معنی آمده است: پروردگار، انعام دهنده، انعام داده شده، آزاد کننده، آزاد شده، پسر، عمو، پسر عمو، خواهرزاده، شریک، بنده، مالک بنده، هم سوگند، یار، تابع، همسایه، مهمان، ولی، ناصر، داماد، عهده دار امر، سزاوارتر، خویشاوند، آقا، متولی، فقید و دوستدار.


علمای اهل سنت به دلائلی که در کتب حدیث و کلام ذکر کرده اند مولی را در حدیث غدیر، دوستدار و یاور معنی می کنند. مولا جلال الدین رومی حدیث غدیر را در مثنوی معنوی چنین ترجمه کرده است:


زین سبب پیغمبر با اجتهاد نام خود وان علی مولی نهاد


گفت هر کس را منم مولی و دوست ابن عم من علی مولای اوست


برخی می گویند: مولی به معنی أولی یا ولیّ نیست چون وزن مفعل در زبان عرب به معنی افعل یا فعیل نیامده است. بنابراین به این حدیث بر ولایت مطلقه و خلافت علی (ع) نمی توان، استناد کرد.


شیعیان این استدلال را نادرست دانسته و شواهد بسیار اقامه می کنند که مفعل به معنی افعل و فعیل هر دو آمده است. (19)


به علاوه یاری کردن و دوست داشتن پیغمبر به حکم قرآن بر هر مسلمان واجب است. توصیه یاری کردن و محبت علی (ع) هم مسأله چنان مهمی نبود که به خاطر آن کنگره اسلامی تشکیل شود این امر در ده ها حدیث دیگر ابلاغ شده بود و تشریفات و بیعت کردن و تاج پوشی لازم نداشت.


4). احمد بن حنبل و سایر ائمه حدیث آورده اند که چند تن از انصار از جمله ابو ایوب انصاری در رحبه (کوفه) نزد علی (ع) آمدند و هنگام سخن گفتن او را مولی خطاب کردند. علی (ع) فرمود: چرا به من مولی می گویید، شما عربید و من چگونه می توانم مولای شما باشم؟. گفتند: ما در روز غدیر خم حضور داشتیم و شنیدیم که رسول خدا (ص) تو را مولای ما خواند؛ از این رو بر خود لازم می بینیم تو را مولی خطاب کنیم. (20)


این حدیث دلیل است بر آن که معنی مولی در حدیث غدیر بالاتر از دوست و یاور و به معنی ولی امر است.


5). بعضی از علمای اهل سنت آورده اند که حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» را رسول خدا (ص) به اسامة بن زید فرمود. او ضمن گفتگو با علی گفت: مولای من رسول خدا (ص) است. تو که مرا آزاد نکرده ای. پیغمبر به اسامه فرمود: هر کس را من آزاد کننده ام، علی آزاد کننده اوست. بعضی هم گویند: مخاطب این حدیث در روز غدیر زید بن حارثه پدر اسامه بوده است.


شیعیان این قول را به هر دو احتمال، باطل می دانند؛ زیرا اسامة بن زید آزادکرده پیغمبر نبود بلکه پدرش را رسول خدا (ص) آزاد کرده بود و او آزاد به دنیا آمد.


در مورد زید بن حارثه نیز این سخن صادق نیست چون او در جمادی الاولی سال هفتم در جنگ موته شهید شده بود و طبعاً نمی توانست در روز غدیر حضور داشته باشد.


مأمون عباسی با همین استدلال چهل تن از محدثین اهل سنت را مجاب نمود. (21)


ابن کثیر شامی در تاریخ دمشق (به روایت اعیان الشیعة) آورده است که اجتماع غدیرخم و حدیث غدیر در شأن علی (ع) بدان سبب بود که پس از بازگشت وی از فتح یمن چند تن از ناراضیان نسبت خشونت و عدم رعایت عدالت در تقسیم غنایم به او دادند، آن حضرت برای اثبات برائت از ساحت علی و رفع شبهه، اجتماع غدیر را ترتیب دادند و آن سخنان را در فضائل علی بیان نمودند.


علمای شیعی این قصه را نیز نامناسب و بی دلیل می دانند؛ زیرا به اتفاق موّرخین، شکایت ناراضیان از حضرت علی (ع) و پاسخ قاطع رسول خدا (ص) در مکه و در حضور حاجیان بود و حدیث غدیر مربوط به روز هجدهم ذیحجه بعد از خروج از مکه و بعد از مناسک حج است. با توجه به این که سبب خاصی پیش نیامد که در فاصله چند روز شاکیان، تجدید شکایت کنند و لازم باشد رسول خدا (ص) چنان کنگره عظیمی را برای پاسخ گویی ترتیب دهند.


پاسخ دیگر آن است؛ هیچ کس قبل از ابن کثیر دمشقی، دو واقعه (واقعه غدیر و بازگشت حضرت علی (ع) از یمن به مکه) را با هم نقل نکرده است؛ تنها او است که در کتاب خود، وقتی حوادث سال 40 هجری و شهادت امیرالمؤمنین (ع) را می نویسد، این دو واقعه را در کنار یکدیگر نقل می کند.


پاورقی:


(1)- (طبقات الکبیر، ابن سعد، 3/255؛ امتاع الاسماع، مقریزی، 4/510؛ الغدیر، امینی، 1/9؛ سیره ابن هشام، 2/601؛ السیرة الحلبیة، حلبی، 3/283؛ درر الفوائد، جزایری، 73).


(2)- (مائده، 67)


(3)-(اسباب النزول، واحدی، 150؛ فضائل الخمسة، فیروزآبادی، 1/388؛ تفسیر کشف الاسرار، میبدی، 3/181؛ و تفاسیر شیعه مانند تفسیر ابوالفتوح و مجمع البیان، وافی، مجمع الزوائد، هیثمی، 9/156؛ ثمار القلوب، ثعالبی، 511).


(4)- (مائده، 3)


(5)- (فیض القدیر، 6/217؛ کنزالعمال، 8/60؛ الریاض النضرة، 2/170، 217؛ المسند، احمد بن حنبل، 4/281؛ ذخائر العقبی، طبری، 68؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، 8/290؛ اعیان الشیعه، 1/290 به بعد؛ الغدیر، 2/43 به روایت از مرزبانی و ابن مردویه اصفهانی و ابونعیم اصفهانی و جلال الدین سیوطی و هشت محدث دیگر سنی و بیست و شش محدث شیعی).


(6)- (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، 3/371؛ مسند، ابن حنبل، 1/118، 5/366؛ خصائص امیرالمؤمنین (ع)، نسائی، 93؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر شامی، 5/208)


(7)- (الغدیر، 1/14)


(8)- (الذریعة الی تصانیف الشیعة، آقا بزرگ تهرانی، 15/214)


(9)- (الغدیر 1/152)


(10)- (ابن کثیر شامی، البدایة و النهایة، 5/208؛ شیخ ابوجعفر طوسی در الفهرست به نقل الغدیر، 1/153)


(11)- (مناقب، ابن شهر آشوب، 1/529)


(12)- (رجال نجاشی، 368 به نقل از الغدیر، 1/154)


(13)- همان


(14)- (1/445 به روایت الغدیر، 1/158)


(15)- (الغدیر 1/294)


(16)- (فضائل الخمسه، 349)


(17)- (الغدیر، 1/320)


(18)- (المستدرک علی الصحیحین، 3/110؛ فیض القدیر، 6/218؛ حلیة الاولیاء، 6/4 و 23؛ مسند، ابن حنبل، 5/358؛ کنز العمال، 6/152؛ ذخائر العقبی، 1، 86؛ مجمع الزوائد، 9/119)


(19)- (فضائل الخمسة، 1/391 به بعد؛ الغدیر، 1/344 به بعد)


(20)- (الغدیر، 1/187)


(21)- (اعیان الشیعة، 1/363)


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب